نوروز 95
با کلی تاخیر سلام و سال نو مبارک حسام جونم انشالله 100 تا از این عیدارو ببینی و پشت سر بزاری این یه ماهی که ننوشتم برات خوب مقصر من نیستم خیلی پرتحرک شدی و من وقتی برای به روز کردم وبلاگت نداشتم البته اینم که خیلی هم بامزگی میکنی برامون و کلی باهات شادیم و میخندیم 2 3 روز مونده به عید خیلی بیقراری میکردی و اولین روز عید رسما مریض شدی و تاهفتم درگیر سرماخوردگیت بودم که بعد متوجه شدیم اصلا سرماخوردگی نبوده و تو گلوت پوست تخمه و استخون و تیکه سیب مونده بود اخه هر چی میخوردی بالا میاوردی و من حسابی نگران و کلافه شده بودم و فکر میکردم سرماخوردگیت داره تشدید میشه بعدبردیمت پیش یه خانومی گفت گلوش چیز میز مونده بعد اینکه دراورد ر...
نویسنده :
مامان حسام
22:30